آشنایی با ادبیات و زبان ترکی
ما كدو را قاباق
/ خاک را توپراق میگوییم
خشكسالی را اگر قوراق
/ سرمای سخت را سازاق میگوییم
شاخه درختان را بوداق
/ سنبل گندم را باشاق میگوییم
وصله را ياماق
/ پيراهن كلفت را قازاق میگوییم
هر وسيله پرواز را اوچاق
/ هر وثيقه ممنوع را قاچاق میگوییم
داس قوسیشكل را اگر اوراق
/ قوس رنگينكمان را قوشاق میگوییم
بر مسافتهای دور اوزاق
/ دورتر اگر باشد ايراق میگوییم
عضو پايه بدن را آياق
/ عضو داخل بدن را دالاق میگوییم
گلاب به رويت تهوع را قوساق
/ هرچه ممنوع شود اگر ياساق میگوییم
اندكی قبل را بيرآز قاباق
/ قبلتر را ولی باياق میگوییم
كلاف و نخ توپی را يوماق
/ چاشنی غذا را سوماق میگوییم
آغوش گرم و صميمی را قوجاق
/ خود گرما را سيجاق میگوییم
نام و نشان كردن كسی را آداق
/ آزمودنش را ولی سيناق میگوییم
درك و فهم آدمی را قاناق
/ كاسه غذا را چاناق میگوییم
كودک و بچه را گاهی اوشاق
/ چوبدستی را ولی چوماق میگوییم
خر باركش را ائششک و اولاق
/ زين و چرم اسب را ياراق میگوییم
تكيهگاه و حامی را داياق
/ روش و سبک و راه را ساياق میگوییم
كلاهخود و سرپوش را پاپاق
/ شانهی موی سر را داراق میگوییم
تختخواب شبانه را ياتاق
/ روشنیبخش شب را چيراق میگوییم
گوشه و جای دنج را بوجاق
/ گوشه و كنار چيزی را قيراق میگوییم
ايستگاه نَقليات را دوراق
/ پرسوجوی نشانی را سوراق میگوییم
لبولوچه انسان را دوداق
/ گوش شنوايش را ولی قولاق میگوییم
شخص بسيار ابله و گيج را مایماق
/ كنجكاوی را ماراق میگوییم
درب و درپوش ظرف را قاپاق
/ آتش زير آن را اوجاق میگوییم
شيرمردِ دلير را قوچاق
/ چاقوی تيز را پيچاق میگوییم
خانههای كوچکِ سرا را اوتاق
/ بخش انباريش را قالاق میگوییم
تله و دام توركی را دوزاق
/ ميهمانِ خانه را قوناق میگوییم
برگ درخت را یاپراق
/ پرچم کشور را بایراق میگوییم
یاشاسین گۆجلۆ آنا دیلیمیز
نظرات شما عزیزان: